یک تجارت سعی کرد از افزایش 50 درصدی قیمت به عنوان ابزار استخدام استفاده کند. خوب پیش نرفت

fist-raised-success.jpg

شاید مالک فکر می کرد که این یک برنده است.

شاتر

همه به تغییر اعتقاد ندارند.

همه نمی توانند با آن سازگار شوند و همه واقعاً نمی خواهند.

اما مقاومت به خاطر آن ممکن است اغلب استراتژی درستی نباشد.

از زمان شروع همه‌گیری COVID-19، داستان‌های زیادی مبنی بر اینکه کارفرمایان از ناتوانی خود در استخدام کارمندان شگفت زده شده‌اند، وجود داشته است. یا کارکنان را نگه دارید. یا به اندازه کافی به کارکنان پرداخت کنید.

شاید رکود تا حدودی از درد آنها بکاهد. در این بین، اما، نمی‌توانستم از تلاش‌های یک کسب‌وکار، یک غذاخوری، برای جذاب‌تر جلوه دادن خود، تحت تأثیر قرار نگیرم.

It یک اعلان کاغذی نمایش داد مزین به این کلمات متفکرانه است: «به دلیل کارگران تنبلی که بدون اطلاع قبلی از کار کنار می‌روند و تورم دیوانه‌کننده (با تشکر بایدن)، از 50 ژوئن تمام قیمت‌های خود را 4 درصد افزایش دادیم.»

البته این آگهی استخدام بود. از ابتدا واضح به نظر می رسید، درست است؟

اما جمله بعدی همه چیز را کاملاً روشن کرد: "اکنون درخواست دهید و کمک کنید محل کار پر شود و دوباره قیمت های ما کاهش یابد!"

آنها برای سالهای آینده در مورد این منطق در مدارس کسب و کار بحث خواهند کرد. برخی از دانش آموزان حتی ممکن است علامت تعجب خود را ارائه دهند.

همچنین: کارشناسان واقعی می گویند به همین دلیل است که مردم ترک می کنند. مردم واقعی می گویند این مزخرف است

او گفت که کارمندان بیشتری استخدام می‌کند، قیمت‌هایش را پایین می‌آورد و همچنان سود زیادی خواهد داشت؟ کجا به مدرسه بازرگانی رفت؟ دانشگاه فینیکس؟

با این حال، در حال حاضر، بیایید ببینیم که چگونه این رئیس همچنان تحت تأثیر قرار می‌دهد: «مزایای عالی، از جمله یک محیط کاری حمایت‌کننده».

بیایید دوباره در اینجا مکث کنیم. رئیسی که فکر می کند کارگرانش تنبل هستند، یک محیط کاری حمایتی را پیشنهاد می کند؟ این ممکن است، فکر می کنم. در کهکشانی دیگر

بازگشت به انگیزه: "قرعه کشی کارت هدیه، میان وعده های رایگان، حقوق خوب، زمان مریضی با پرداخت هزینه (با یادداشت پزشک) و افزایش حقوق (تا) 0.50 دلار در سال تضمین شده است."

مالک یعنی 0.50 در ساعت، مطمئنا. یا، چه کسی می داند، شاید نه. و صبر کن همین بود یادداشت دکتر?

در نهایت، با حروف بزرگ: «شروع پرداخت: 16 دلار در ساعت». همراه با، در نوع نسبتاً کوچکتر: «13 دلار در ساعت + مزایا = 16 دلار در ساعت».

من گمان می‌کنم هرکسی که این‌قدر پایین می‌خواند ممکن است از چرخش غیرارادی سر رنج برده باشد. حقوق واقعاً 13 دلار در ساعت است، اینطور نیست؟ مطمئناً هیچ کس سرگردان نخواهد شد.

از آنجایی که این مطلب در توییتر ارسال شد، واکنش‌ها فراوان و پربار بود. برخی تحت تأثیر سیاست همه اینها قرار گرفتند. برخی از جنبه های فلسفی هیجان بیشتری داشتند. نمونه: "چرا کارفرمایانی که نمی توانند کارمند پیدا کنند، از این واقعیت که هیچ کس نمی خواهد برای آنها کار کند، خجالت نمی کشند؟"

یکی دیگر از اندیشه‌های انسانی محرمانه‌تر: «آنها قوانینی را می‌خواهند، اما فقط به میل خود».

کسب‌وکار کوچکی مانند این - و نگرش آن به روابط کارکنان - شاید بوم بزرگ‌تری از روسا را ​​نشان داد. کسانی که آنقدر عادت کرده اند که راه خودشان را بگیرند که به سادگی نمی توانند خود را با واقعیت جدید وفق دهند.

این یک واقعیت است که در آن کارمندان به دنبال احترام بیشتر و درک کمی بیشتر از روشی هستند که می خواهند زندگی خود را بگذرانند. بله، حتی اگر در گوگل یا اپل کار کنند.

وقتی برخی از کارفرمایان نمی توانند آن را درک کنند، تقریباً طنز است.

شایعات حاکی از آن است که این تأسیسات در نیوجرسی است. من هیچ طنزی در آن پیدا نمی کنم.



منبع